علاّمه ميرحامد حسين، كتاب «عبقات الانوار» را به سادگى و آسانى و رفاه و خدمه و گروه تحقيق ننوشت، او در راه تأليف چنين كتاب عظيمى، خود به تنهايى سخت ترين سفرها و پرزحمت ترين كارها را عاشقانه پذيرفت، زيرا همه اسناد و منابع تتبّع و تحقيق را در اختيار نداشت، بويژه كتابها و منابع اهل سنت را.
گاهى به عنوان خادم و كارگر در يكى از روستاهاى دورافتاده شهر مكّه به خانه عالمى سنّى وارد شد تا در كتابخانه او به كتابى كه دنبالش مى گشت، دست يابد و موفق هم شد.[1]
وقتى هم فرزند جوانش از دنيا رفت، مراسم كفن و دفن و تشييع و مجلس سوگوارى را به ديگران واگذارد تا يك ساعت هم كه شده وقتش را جز در تأليف عبقات الانوار صرف نكند.[2]
يک وقت هم، به مصر رفت و كتابى را كه مى خواست پيدا كرد و با كشتى برگشت، در كشتى مشغول مطالعه كتاب بود كه باد تندى كتاب را از دستش گرفت و به دريا افكند و سيد به دنبال كتاب خود را به دريا زد و كتاب را گرفت!… وقتى همسفران او را گرفتند و در كشتى نشاندند و سؤال كردند كه چرا خودت را به دريا پرت كردى؟ كتاب را نشان داد و جواب داد : به خاطر اين كتاب!
اين كتاب هنوز هم در كتابخانه ناصرى نگهدارى مى شود.[3]
پینوشتها :
[1]. كيهان فرهنگى، شماره 50، ص39.
[2]. مجله پيام انقلاب، شماره 15، ص9.
[3]. مجله عشّاق اهل بيت علیهم السلام، محرم و صفر 1415، ص36.