مصاحبه/ عبقات الانوار، تبیین امامت شیعی و اثبات روشمند قرآنی و روایی آن

0
690

شخصیت علمی میر حامد حسین و اثر گران سنگش، عبقات الانوار، آن قدر اهمیت دارند که می‌توانند برای برنامه ریزی مباحث کلامی و امامت پژوهی آینده ما، یعنی آینده جامعه علمی و حوزه‌های علمیه نقش به سزایی داشته باشند. به تعبیر امام خمینی، عبقات الانوار بزرگ‌ترین حجت مذهب شیعه است؛
عبدالحسین خسرو پناه در سال 1345 شمسی چشم به جهان گشود. دروس حوزوی را در کنار دروس متوسطه در سال 1362 آغاز کرد و علاوه بر دروس متعارف حوزه علمیه قم، کتاب‌های دیگر ادبى و فقهى و اصولى و فلسفی را نیز فراگرفت. وی دروس خارج فقه و اصول را از محضر حضرات آیات: وحید خراسانی، فاضل لنکرانى، جعفر سبحانی و مکارم شیرازی در حوزه علمیه قم، فرا گرفت و سپس تحصیل دروس تخصصى کلام اسلامى را نیز در کنار دروس خارج فقه و اصول آغاز کرد و در سال 1374 در مقطع دکتراى کلام اسلامى با رتبه اول از مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام) فارغ‌التحصیل شد. تحصیل تفسیر قرآن و فلسفه و عرفان یکی دیگر از بخش‌های تحصیلی‌ او به شمار می‌آید
ایشان در حال حاضر با رتبه استادی به فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی و تبلیغی در ایران و سایر کشورها اشتغال دارد و با شرکت در نشست‌های علمی با دانشوران دانشگاهی و حوزوی، در راستای تحول علوم انسانی گام برمی‌دارد. ده‌ها استاد دانشگاه و حوزه با نظارت وی، به تحقیق پیرامون نقد نظریه‌های علوم انسانی غربی و تولید نظریه‌های علوم انسانی اسلامی مشغول هستند.

– به نظر حضرتعالی شناخت شخصیت میرحامد حسین و معرفی این عالم بزرگ به جامعه علمی امروز، از چه جهاتی حائز اهمیت است؟

ابتدا از مسئولان بنیاد فرهنگی امامت و سایر مراکزی که برنامه ریزی کنگره علامه میرحامد حسین را به دست گرفتند سپاس گزارم؛ بویژه از حضرت آیت اللَّه حاج سید علی میلانی، ریاست محترم کنگره و جناب حجت الاسلام دکتر سبحانی، دبیر علمی کنگره و سایر دست اندر کاران که در این مسیر، خالصانه تلاش می‌کنند، تشکر مضاعف دارم.
شخصیت علمی میر حامد حسین و اثر گران سنگش، عبقات الانوار، آن قدر اهمیت دارند که می‌توانند برای برنامه ریزی مباحث کلامی و امامت پژوهی آینده ما، یعنی آینده جامعه علمی و حوزه‌های علمیه نقش به سزایی داشته باشند. به تعبیر امام خمینی، عبقات الانوار بزرگ‌ترین حجت مذهب شیعه است؛ لذا احیاء آثار علامه میرحامد حسین و معرفی این شخصیت و آراء و اندیشه‌های این عالم بزرگوار در قالبهای مختلف مثل احیاء تراث، برگزاری همایش، داستان نویسی، فیلم نامه نویسی، نشر زیست نامه علمی و اخلاقی ایشان می‌تواند اهمیت ویژه‌ای داشته و درس‌آموز باشد. مخصوصاً برای طلاب و تقویت غیرت دینی آنها.
اجازه دهید قبل از اینکه به نکاتی پیرامون این کنگره ارزشمند بپردازم، ابتدا به مسئله چیستی امامت و بعد چهار دوره امامت‌پژوهی در تاریخ اسلام اشاره کنم که شاید در نگاه ما به فعالیت‌های کنگره علامه میر حامد حسین مؤثر باشد.
خوانندگان عزیز این خبرنامه و همه امامت پژوهان می‌دانند که مساله امامت یکی از مهم‌ترین ارکان تشیع است. گر چه اهل سنت هم به مساله امامت پرداخته‌اند و امامت را حتی در کتابهای کلامی مورد بحث و پژوهش قرار داده‌اند، لکن امامت شیعه با امامت اهل سنت و امامت تصوف متفاوت است؛ هر چند در تعاریفی که برای امامت ذکر می‌کنند، در آثار متکلمان شیعه و اهل سنت تا حدود زیادی تعریف یکسانی ارائه داده‌اند.
مثلاً شیخ مفید در النُّکت الاعتقادیة امامت را اینگونه تعریف می‌کند: «رئاسة عامّة فی امور الدین و الدنیا نیابة عن النبی علیه السلام.» همچنین خواجه نصیر الدین طوسی در قواعد العقائد می‌فرماید: «رئاسة عامة دينيّة مشتملة علی ترغیب عموم الناس فی حفظ مصالحهم الدینیة و الدنیاویة و زجراً عما یضرّهم بحسبها.»
این گونه تعاریف با تعاریف اهل سنّت تا حدودی یکسان است. مثلاً عضد الدین ایجی در المواقف می‌گوید: «الامامة رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا.» یا تفتازانی در شرح المقاصد می‌گوید: «رئاسة عامة فی امر الدین و الدنیا خلافة عن النبی.»
می‌بینید که این تعریفها خیلی به هم شبیه‌اند، ولی از نظر محتوا تفاوت عمیقی میان امامت شیعی و امامت اهل سنت هست. از جمله این تفاوتها این است که امامت نزد شیعه از اصول دین است و نزد اهل سنت از فروع دین؛ هر چند اهل سنت هم در کتابهای کلامی بدان پرداخته‌اند.
تفاوت دوم این است که امامت در میان عامه منحصر است به ولایت سیاسی – اجتماعی. ولی در میان شیعیان، ولایت تکوینی و تشریعی است که یکی از شاخه‌های ولایت تشریعی، مساله ولایت سیاسی – اجتماعی است. بر این اساس، رکن مهم در امامت شیعی، مسئله ولایت تکوینی است که در آثاری چون بصائر الدرجات محمّد بن حسن صفار به خوبی نمایان است.
تفاوت دیگر این است که در امامت شیعی بر صفاتی مثل علم لدنّی و عصمت و کرامت و در واقع معجزه تأکید می‌شود. سِرّش هم این است که به نقل از مرحوم کلینی در کافی، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من مات و لیس له امام مات میتة جاهليّة! علیکم بالطاعة.» آشکار است که این تعابیر، تعابیر بلندی است. امامی که اگر کسی بدان اعتقاد نداشته باشد گرفتار مرگ جاهلیت می‌شود و لازم الاطاعة است، امامی است که باید از مقام ویژه‌ای برخوردار باشد.
همچنین مرحوم کلینی در کافی می‌فرماید: رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «انی قد ترکت فیکم آمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما: کتاب اللَّه و عترتی اهل بیتی» چنین تعبیراتی به خوبی جایگاه امامت را نشان می‌دهد.
این جا هم اجازه بدهید به این نکته اشاره کنم که در بحث امامت‌شناسی، علاوه بر اینکه باید به دیدگاه اهل سنت در مقابل دیدگاه شیعه توجه کنیم، باید به دیدگاه صوفیان هم توجه داشته باشیم.
اهل سنت عمدتاً وقتی از امامت سخن می‌گویند، منظور همین حاکمیت و ولایت سیاسی – اجتماعی است؛ و صوفیان وقتی از امامت سخن می‌گویند عمدتاً مقصودشان انسان کاملی است که دارای ولایت تکوینی است و در واقع مظهر اسماء و صفات الهی است و به یک معنا مظهر اسم جامع «اللَّه» است.
در دیدگاه ایشان، پذیرفتنی است که امام به صورت استلزامی از ولایت سیاسی – اجتماعی هم برخوردار باشد، امّا تأکید چندانی بر آن ندارند. به همین خاطر ولایت بلافصل امیر المؤمنین (علیه السّلام) را در حوزه مسائل تکوینی می‌پذیرند. یعنی امامت تکوینی برای امام علی (علیه السلام) را بلافصل قائلند، امّا در ولایت در حوزه سیاسی – اجتماعی، امیر المؤمنین (علیه السلام) را به عنوان خلیفه چهارم معرفی می‌کنند.
از اینجا معلوم می‌شود هم تلقی اهل سنّت و هم تلقی صوفیان از امامت، با تلقی شیعیان در این باره متفاوت است.
بعد از اینکه به چیستی امامت پرداختیم و توضیح داده شد که بین این سه مذهب و سه مشرب تفاوت هست، وارد مساله امامت پژوهی در طول تاریخ اسلام می‌شویم و اینکه از چه وقتی امامت پژوهی نزد منتقدان شیعه و مدافعان امامت شیعی شروع شد.
به نظر بنده می‌توان چهار دوره برای امامت‌پژوهی در تاریخ اسلام در نظر گرفت.
دوره اول: دوره‌ای است که مربوط به عصر امامت ائمه (علیهم السّلام) است. طبیعتاً از همان آغاز اسلام، مباحثی در این باره در گرفت، مخصوصاً از دوره سقیفه. البته باید به تعبیر علامه طباطبایی این مساله و اختلاف را به قبل از سقیفه برگرداند، لکن اختلاف در سقیفه آشکار شد و عدّه‌ای مدعی خلافت اشخاص دیگری جز امیرالمؤمنین (علیه السلام) شدند و آن حضرت را به عنوان خلیفه چهارم معرفی کردند. البته در این زمینه پژوهش‌هایی هم انجام شده است. ابن ندیم در الفهرست فنّ دوم از مقاله پنجم می‌گوید: اولین متکلّمی که از شیعیان کتاب الامامة نوشت، علی بن اسماعیل بن میثم تمّار بوده است. همچنین کسانی مثل هشام بن حکم و ابوجعفر محمّد بن نعمان معروف به مؤمن الطاق نیز کتاب الامامة داشته‌اند. بعدها نیز کسانی چون ابوجعفر محمّد بن قبه و ابوسهل اسماعیل بن علی بن محمّد نوبختی به ترتیب کتاب الانصاف فی الامامة و الاستیفاء فی الامامة و التنبه فی الامامة را نوشتند.
ولی در همان دوره اول در عصر ائمه هم شاهد منتقدانی هستیم که امامت شیعه را به نقد کشاندند، مثل یمان بن رباب که از رؤسای خوارج بوده است. ظاهراً اولین پژوهشگران اهل سنت که به نقد امامت شیعه پرداختند افرادی از خوارج بودند که امامت شیعه را نقد کردند.
دوره دوم: مربوط است به آغاز غیبت کبری که بزرگانی مثل شیخ مفید در اوائل المقالات و سید مرتضی در الشافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی به دفاع از امامت شیعی پرداختند و شبهات اهل سنّت، به ویژه معتزله، را پاسخ دادند. منتقدان هم در این دوره عمدتاً از معتزلیان بودند، مثل قاضی عبد الجبار معتزلی که متوفای 415 قمری است و کتاب المغنی فی ابواب التوحید و العدل را نگاشت. دو جلد از کتاب المغنی به نقد امامت شیعی اختصاص دارد.
دوره سوم: مربوط به تاریخ مبانی اسلام است؛ یعنی بعد از انقراض حکومت بنی العباس در سال 656 که شخصیتی مثل خواجه نصیر الدین طوسی متوفای 672 ظهور پیدا می‌کند و کتاب الامامة و قواعد العقائد و تجرید العقائد را می‌نویسد. خواجه در تجرید العقائد مقصد مستقلّی را به مبحث امامت اختصاص می‌دهد. خواجه در این کتاب، هم امامت عامه را اثبات می‌کند و هم امامت خاصه و امامت امیرالمؤمنین و ائمه اثنی عشر (علیهم السلام) را. نیز خلافت خلفای سه گانه بعد رسول اللَّه (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) را نقد می‌کند و نشان می‌دهد خلافت و جانشینی نبی گرامی اسلام، فقط از آنِ امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است.
البته در مقابل کاری که خواجه نصیر الدین طوسی کرد، از اهل سنت کسانی مثل قاضی عضد الدین ایجی اشعری مسلک در قرن هشتم است که کتاب مواقف را نوشت. بعد شرح آن توسط میر سید شریف الدین جرجانی متوفای 816 نوشته شد. همچنین باید المقاصد و شرح المقاصد سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد اللَّه ربیع خراسانی تفتازانی متوفای 792 نیز اشاره کرد. در واقع در این دوره سوم، منتقدان عمدتاً از اشاعره بودند و همچنین اهل حدیث و سلفی مسلکانی مثل احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرّانی، معروف به ابن تیمیه، متوفای 707 که کتاب منهاج السنّة النبویة را نوشت که ناظر به منهاج الکرامه علامه حلّی، شاگرد خواجه نصیر الدین طوسی، است.
در واقع مکتب خواجه نصیر الدین طوسی و شاگردان او مثل علامه حلی توانست تبیینی دقیق و عالمانه از مسئله امامت ارائه کند و شبهات اهل سنت را هم پاسخ دهد؛ و در مقابل، گروهی از اشاعره و سلفیان به نقد امامت‌پژوهی مذهب شیعه در این دوره پرداختند.
پس در واقع دوره اول منتقدان عمدتاً خوارج بودند؛ دوره دوم معتزله؛ و دوره سوم اشاعره و سلفیان.
دوره چهارم: دوره گسترش شیعه است. شیعه در این دوره نقش آفرینی کرده و در کشورهای مختلف رو به توسعه و گسترش است. به همین دلیل عمده جریانی که در دوره چهارم مقابل شیعه قرار دارد، جریان نو سلفی گری است که توسط محمّد بن عبد الوهاب (متوفای 1206) و تأسیس فرقه ضاله وهابیت شکل گرفت. جریان دیگر در عرض آن، فرقه دیوبندی در شبه قاره است که توسط شاه ولی اللَّه دهلوی (متوفای 1176) تأسیس شد. این دو شخصیت و دو جریان، در واقع رویکردی ضدّ شیعی داشتند. شاید عمده منتقدان تشیع در دوره اول و دوم و سوم با نقد نظری امامت شیعی به نقد تشیع می‌پرداختند، ولی در دوره چهارم، علاوه بر نقد امامت شیعی، به نقد سایر ابعاد تشیع هم پرداخته شد.
مهم‌ترین شخصیتی که در این دوره به مقابله با تشیع پرداخت، شاه عبد العزیز دهلوی، پسر شاه ولی اللَّه دهلوی، است که کتاب تحفه اثنی عشریه را در 12 باب نوشت. متاسفانه این کار هم زمان با آغاز نفوذ استعمار انگلیس بود که وحدت شیعه و سنی و تقریب مذاهب در شبه قاره بسیار لازم و حیاتی بود. عبدالعزیز دهلوی با نگارش این کتاب، اختلاف شدیدی بین مذاهب ایجاد کرد و زمینه و بستر را برای نفوذ بیشتر استعمارگری انگلیس فراهم نمود. شاه عبد العزیز دهلوی در باب هفتم این کتاب که در حدود 20 صفحه است، 6 آیه و 12 روایتی که بر امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) دلالت دارد را نقد می‌کند. البته برخی معتقدند که نگارش تحفه، سرقتی از کتاب صواقع الموبقه خواجه نصر اللَّه کابلی است. به هر حال محقّقان متعددی از شیعه بر این کتاب نقدهایی نوشتند. شاید یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین نقدها بر این کتاب که در همان زمان نوشته شد، کتاب نُّزهه اثنی عشریه از میرزا محمّد کابلی سبزواری، شهید رابع، است. نوشتن همین کتاب بود که باعث شد تا او را به شهادت برسانند. مزار شریفشان در دهلی نو است. سید محمّد قلی، پدر علامه میر حامد حسین، در نقد کتاب تحفه اثنا عشریه و ردّ باب دهم و ابواب دیگر این کتاب، رساله‌های متعددی با عنوان تشیید المطاعن، السیف الناصری، تقلیب المکائد، برهان السعاده و مصارع الافهام را نگاشت. کسان دیگری هم به نقد تحفه اثنی عشریه پرداخته‌اند. افرادی مثل سید دلدار علی بن سید محمّد معین نقوی، معروف به غفرانمآب، باب هشتم را نقد کرده به نام احیاء السنة و اماتة البدعة. همچنین بعضی از باب‌های دیگر این کتاب را با رساله‌هایی چون حسام الاسلام، الصوارم الالهیه و ذوالفقار نقد کرد. همچنین فرزندان سید دلدار نیز به نقد تحفه پرداختند. یکی از فرزندان ایشان به نام سید محمّد بن سید دلدار علی، سلطان العلماء، کتاب الامامة را در نقد باب هفتم تحفه نوشت. همچنین سید محمّد مفتی عباس شوشتری، کتاب جواهر عبقریه را در نقد همین تحفه نگاشته است. ولی مهم‌ترین نقدی که بر تحفه نگاشته شد و تأثیر بسیار مهم و اساسی در دفاع از تشیّع داشت، عبقات الأنوار فی امامة ائمة الأطهار سید مهدی مکنّی به ابوالظفر، معروف به علامه میر حامد حسین نیشابوری است.

– لطفا پیرامون شخصیت علامه میرحامد حسین و امتیازات کتاب ارزشمند وی نکاتی بفرمایید

علامه میر حامد حسین از علمای سلف بهره فراوان برد. از إحقاق الحقّ شهید ثالث، قاضی سیّد نور اللَّه شوشتری، کتاب النُّزهه شهید رابع، نقدهای سیّد دلدار علی و فرزندان او، و به ویژه آثار پدر بزرگوارش بسیار استفاده کرد.
علامه میرحامد حسین یک تنه به جنگ باب هفتم از کتاب تحفه اثنا عشریه رفت و بدون اینکه حتی یک نفر به ایشان کمک کند، بر سر مزار قاضی شهید سید نور اللَّه شوشتری می‌رود و به امام زمان (علیه السلام) نامه‌ای می‌نگارد و از امام در خواست می‌کند تا به او مدد برساند. خداوند متعال نیز فیض اثبات امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را نصیب او می‌کند و عبقات الأنورا را که دائرة المعارفی مهم و ارزشمند است، می نگارد.
علامه میرحامد حسین در عبقات الانوار در دو منهج، آیات و روایاتی که بر امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دلالت دارد را بررسی کرده است؛ آیاتی مثل آیه ولایت، آیه تطهیر، آیه مودت، آیه انذار، آیه سابقون، و احادیثی مثل حدیث غدیر، حدیث منزلت، حدیث ولایت، حدیث طیر، حدیث انا مدینة العلم و علی بابها، حدیث تشبیه، حدیث ثقلین و حدیث الحقّ مع علی را به دقّت تبیین و تفسیر کرده است.
علامه میرحامد حسین در این دایرة المعارف عظیم از منابع دست اول شیعه و اهل سنت فراوان بهره برده و همه محققانی که بعدها خواستند در حوزه امامت پژوهی تحقیق کنند، بر سر سفره این دایرة المعارف عظیم نشسته‌اند. برای نمونه، کسانی چون علامه امینی بر سر سفره عبقات نشست و کتاب الغدیر را نگاشت.
مطلب بعدی که جا دارد به آن بپردازیم امتیازات عبقات الانوار است.
این کتاب از میراث بزرگ شیعه بهره‌مند بوده و کسی که عبقات الانوار را مطالعه کند، تسلط نسبتاً جامعی نسبت به شیعه در حوزه امامت پژوهی پیدا می‌کند.
امتیاز دوم آن است که مهم‌ترین منابع اهل سنت که در حوزه فضائل ائمه اطهار (علیهم السّلام) سخن گفته‌اند، در این کتاب معرفی شده‌اند. از این رو اطلاعاتی کافی و وافی نسبت به نگاه اهل سنت به فضائل ائمه اطهار (علیهم السّلام) در اختیار محقق قرار می‌گیرد.
امتیاز سوم، تبیین کامل امامت شیعی و اثبات روشمند قرآنی و روایی آن است. میر حامد حسین با استفاده از کتب لغت و تفاسیر قرآن و منابع روایی معتبر و منابع رجالی و تراجم، توانسته امامت شیعی را هم دقیق تبیین کند و هم به اثبات برساند.
امتیاز چهارم، پاسخ نقدهای مخالفان، به ویژه عبدالعزیز دهلوی در تحفه اثنا عشریه است. اصولاً یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی علامه میرحامد حسین، برخورداری از غیرت دینی و دفاع مجاهدانه از شبهات مخالفین است. نگارش عبقات باعث شد که حوزه علمیه تشیع مخصوصاً در شبه قاره و هندوستان، جان تازه‌ای پیدا کند.

– حضرتعالی چه راه‌کارها و پیشنهاداتی جهت ارتقاء سطح کیفی کنگره و برگزاری هر چه بهتر آن دارید؟

به نظر بنده کارهایی که در زمینه این همایش ارزشمند می‌توان انجام داد، این‌ها است:
1. احیاء تراث علامه میرحامد حسین به ویژه عبقات الانوار که در گذشته و حال، برخی از مجلداتش منتشر شده است. اکنون وقت آن رسیده که تمام این اثر ارزشمند، تصحیح و منتشر شود. همچنین تصحیح و انتشار سایر آثار فقهی – تفسیری ایشان ضروری است تا معلوم گردد جایگاه فقهی میرحامد حسین کمتر از جایگاه کلامی او نیست.
2. معرفی آثاری که در ارتباط با عبقات الانوار نوشته شده‌اند؛ مانند نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار که حضرت آیت اللَّه سید علی میلانی زید عزه تدوین کرده‌اند. نگارش این کتاب کار بسیار ارزنده‌ای است. آن نثر قدیمی فارسی دوره میرحامد حسین تبدیل شده به یک نثر عربی روانی که برای همه قابل استفاده است و کتاب را هم خلاصه کرده‌اند. جهان عرب و جمعیت علمی و مدارس جهان اسلام می‌توانند از این اثر ارزشمند استفاده کنند. این آثار باید به تمام متفکران اسلامی معرفی شود.
3. معرفی و روش‌شناسی تبیین کلامی و امامت پژوهی عبقات الانوار پیشنهاد سوم است. آن اصول مناظره و ضوابط پژوهشی که میرحامد حسین در مقابله با شبهات استفاده کرده، روش‌شناسی‌ای که در تبیین ایجابی و اثبات امامت شیعه به کار برده، این که چگونه علامه میرحامد حسین از روش اجتهاد و مباحث رجالی تراجم و لغت واصول فقه و مهارت‌های تفسیری برای اثبات امامت و دفاع از امامت شیعه بهره برده و اموری از این دست.
4. بررسی تأثیری که عبقات الانوار بر حوزه‌های علمی شیعه مخصوصاً در هندوستان گذاشته است هم بسیار مهم است. در واقع دو مدرسه عظیم در هندوستان شکل گرفت و رشد پیدا کرد: مدرسه فقهی – کلامی دهلی و مدرسه فقهی – کلامی لکهنو. دو خاندان عبقات و اجتهاد، یعنی خاندان سیّد دلدار علی، از برکت عبقات الانوار نقشی مهم در هندوستان داشتند و فعالیتهای ارزشمندی از خود نشان دادند.
سید ناصر حسین فرزند علامه میر حامد حسین معروف به ناصر المله که در بالندگی عبقات و تأسیس کتابخانه ناصریه نقش داشت، نقش برادران میرحامد حسین مثل علامه سید اعجاز حسین، سراج حسین و همچنین نقش خاندان اجتهاد و نسل علامه سید دلدار علی نقوی، مؤسس مدرسه فقهی – کلامی لکهنو باید دقیق بررسی و به جامعه علمی شیعه معرّفی شود.
به نظرم باید در این همایش، دو خاندان ارزشمند اجتهاد و عبقات و نقششان در گسترش تشیع در شبه قاره هند معرفی شود و یک فضای علمی جدیدی در هندوستان و در سایر کشورهای اسلامی به برکت خاندان عبقات الانوار ایجاد شود. در واقع مقام و منزلت و فضائل امیرالمؤمنین (علیه السّلام) با روشی علمی و منطقی و اخلاقی به جهان اسلام معرفی شود. به نظرم علاوه بر اینکه این همایش می‌تواند خدمت علمی ارزشمندی برای جهان اسلام به شمار بیاید می‌تواند خدمات اجتماعی ارزشمندی را به دنبال داشته باشد و باعث نزدیکی قلوب اهل سنّت به فضائل امیر المؤمنین (علیه السلام) گردد.

– ضمن تشکر از حضرتعالی در پایان اگر نکته‌ای دارید بفرمایید
من در پایان مجدداً از همه دست اندر کاران همایش و همچنین از دوست عزیز و دانشمندم جناب آقای دکتر مهدی خواجه پیری، رییس مرکز میکروفیلم نور که در دهلی خدمات ارزنده و ارزشمندی در حفظ و معرفی آثار علمی علما در هندوستان انجام داده‌اند، تشکر می‌کنم. امیدوارم که تمام این تلاش‌ها مرضی رضای حضرت ولی عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء قرار بگیرد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

مقاله قبلیانتشار دومین شماره از خبرنامه کنگره بین المللی بزرگداشت علامه میرحامد حسین
مقاله بعدیمصاحبه/ علامه میرحامد حسین احیاگر فرهنگ امامت در دوره معاصر

دیدگاه :

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

یک × یک =